دل تورو می رنجونه دلتنگیداری با دلتنگی تنها می جنگیمی دونم هرشب گریونی دیگه نمی تونیبا این دوری به پای من بمونیتحمل کن یه روزی این دوری می میرهتو قلب من هیچکسی جاتو نمی گیرهتحمل کن تموم میشه تموم دلخو خلوتگاه من و دل...
گنجشک ترین آدم عالم شده بودم او دغدغه اش بود مرا باز بگیردحرصش که در آمد بدنم خون جگر شد من سیب شدم بلکه مرا گاز بگیردمی آمد و میدید مرا مثل دو تا دوست من باب دلش یک سره نزدیک خلوتگاه من و دل...